مدل‌های بنیادی به زبان ساده

آخرین تاریخ ویرایش : ۱۳ مرداد ۱۴۰۴
12 دقیقه
0 نظر
مدل های بنیادی هوش مصنوعی چیست

در چند سال اخیر، اصطلاح «مدل‌های بنیادی» به یکی از پرکاربردترین مفاهیم در دنیای هوش مصنوعی تبدیل شده است. این مدل‌ها، پایه و اساس بسیاری از فناوری‌هایی هستند که امروزه در ابزارهایی مانند ChatGPT، DALL·E، Google Gemini، Copilot، و Midjourney مشاهده می‌کنیم. اما منظور از مدل های بنیادی دقیقاً چیست؟ و چرا این مدل‌ها تا این اندازه تحول‌آفرین‌اند؟

تعریف مدل بنیادی

مدل بنیادی یک نوع مدل یادگیری ماشین (اغلب از نوع یادگیری عمیق) است که:

  • بر روی حجم عظیمی از داده‌های متنوع و عمومی آموزش می‌بیند،
  • قابل استفاده برای طیف وسیعی از وظایف مختلف است،
  • و قابل تطبیق با کاربردهای خاص از طریق تنظیم دقیق (Fine-tuning) می‌باشد.

به‌عبارتی، به جای ساخت مدل جداگانه برای هر وظیفه خاص، یک مدل بنیادی می‌تواند به‌عنوان ستون فقرات ده‌ها یا حتی صدها کاربرد مختلف مورد استفاده قرار گیرد.

تفاوت با مدل‌های سنتی

در گذشته، معمول بود که برای هر کاربرد خاص (مثلاً ترجمه، خلاصه‌سازی، تشخیص تصویر)، یک مدل جداگانه طراحی و آموزش داده می‌شد. اما مدل‌های بنیادی با یادگیری روی داده‌های وسیع و متنوع (مثلاً تمام محتوای اینترنت) یاد می‌گیرند که بازنمایی (Representation) قوی از جهان را بسازند. سپس، با مقدار کمی داده اضافی می‌توان آن‌ها را برای وظایف خاص شخصی‌سازی کرد.

بخش اول: تاریخچه و ظهور مدل‌های بنیادی

از یادگیری ماشین سنتی تا یادگیری عمیق

دهه‌ها پژوهش در یادگیری ماشین منجر به پیشرفت‌های زیادی شد، اما بسیاری از سیستم‌ها محدود به وظایف خاص و داده‌های خاص بودند. با ظهور شبکه‌های عصبی عمیق (Deep Neural Networks)، امکان آموزش مدل‌هایی پیچیده‌تر فراهم شد.

نقطه عطف: مدل BERT و GPT

مدل‌های BERT (ساخته‌شده توسط گوگل در ۲۰۱۸) و GPT (توسعه‌یافته توسط OpenAI) نشان دادند که می‌توان مدل‌های زبانی ساخت که «درک عمومی» از زبان دارند و قابل استفاده برای ترجمه، پاسخ به پرسش، خلاصه‌سازی و… هستند.

تولد اصطلاح «مدل بنیادی»

در سال ۲۰۲۱، مرکز هوش مصنوعی استنفورد با انتشار گزارشی با عنوان On the Opportunities and Risks of Foundation Models این واژه را تثبیت کرد. آن‌ها برای اولین‌بار این مدل‌ها را به‌عنوان زیرساخت عمومی قابل انطباق برای بسیاری از سیستم‌های هوش مصنوعی توصیف کردند.

بخش دوم: ویژگی‌های کلیدی مدل‌های بنیادی

۱. یادگیری خودنظارتی (Self-Supervised Learning): این مدل‌ها بدون نیاز به برچسب‌گذاری انسانی، از ساختار درونی داده‌ها یاد می‌گیرند (مثلاً حدس زدن واژه بعدی در یک جمله).

۲. مقیاس‌پذیری عظیم (Scalability): عملکرد آن‌ها معمولاً با افزایش اندازه مدل (تعداد پارامترها)، تعداد داده‌ها، و توان محاسباتی بهبود می‌یابد.

۳. عمومیت (Generality): یک مدل واحد می‌تواند در ده‌ها وظیفه مختلف عملکرد خوبی داشته باشد.

۴. قابلیت تنظیم دقیق (Fine-tuning): می‌توان آن‌ها را با داده‌های خاص برای نیازهای خاص شخصی‌سازی کرد (مثلاً ChatGPT مخصوص پزشکی یا حقوق).

۵. انتقال‌پذیری (Transferability): دانش آموخته‌شده در یک زمینه می‌تواند در زمینه‌های دیگر به‌کار رود.

بخش سوم: کاربردها و دسته‌بندی انواع مدل‌های بنیادی

مدل‌های بنیادی از ابتدا به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که بتوانند در کاربردهای گسترده‌ای استفاده شوند. از پردازش زبان طبیعی گرفته تا بینایی ماشین، تولید صدا و موسیقی، ساخت کد، و ترکیب چند نوع داده به‌صورت هم‌زمان.

۱. مدل‌های بنیادی زبانی (Language Foundation Models)

این مدل‌ها با هدف درک و تولید زبان انسانی آموزش داده می‌شوند. معروف‌ترین نمونه‌ها:

  • GPT-3، GPT-4، ChatGPT (توسعه‌یافته توسط OpenAI)
  • BERT، T5، PaLM، Gemini (توسعه‌یافته توسط گوگل)
  • Claude (ساخته شرکت Anthropic)
  • Mistral (یک مدل سبک و متن‌باز)

کاربردها:

  • چت‌بات‌ها و دستیارهای هوشمند
  • ترجمه ماشینی
  • خلاصه‌سازی متن
  • تولید محتوای متنی
  • تحلیل احساسات کاربران
  • جستجوی معنایی

۲. مدل‌های بنیادی تصویری (Vision Foundation Models)

این مدل‌ها بر اساس میلیون‌ها یا میلیاردها تصویر آموزش می‌بینند و می‌توانند محتوای بصری را درک یا تولید کنند.

نمونه‌ها:

  • CLIP (ترکیب متن و تصویر، توسعه‌یافته توسط OpenAI)
  • DINO (مدل خودنظارتی تصویری از فیسبوک)
  • SAM (مدل بخش‌بندی تصویر از متا)
  • DALL·E، Midjourney، Stable Diffusion (برای تولید تصویر از متن)

کاربردها:

  • تشخیص و دسته‌بندی تصاویر
  • توصیف خودکار عکس‌ها
  • تولید تصویر از متن (Text-to-Image)
  • ویرایش تصویر با دستور متنی
  • سیستم‌های بینایی در خودروهای خودران و صنایع پزشکی

۳. مدل‌های بنیادی صوتی و گفتاری

این مدل‌ها داده‌های صوتی و گفتاری را پردازش می‌کنند.
نمونه‌ها:

  • Whisper (تشخیص گفتار چندزبانه از OpenAI)
  • AudioLM، Bark، EnCodec (از گوگل و HuggingFace)

کاربردها:

  • تبدیل گفتار به متن و بالعکس
  • سنتز صدا با کیفیت بالا
  • تشخیص احساس از صدا
  • ساخت پادکست و موسیقی با AI

۴. مدل‌های بنیادی کدنویسی (Code Foundation Models)

این مدل‌ها برای تولید یا درک کدهای برنامه‌نویسی آموزش دیده‌اند.
نمونه‌ها:

  • Codex، GPT-Engineer، Code LLaMA
  • GitHub Copilot
  • CodeWhisperer (از آمازون)

کاربردها:

  • تکمیل خودکار کد
  • پیشنهاد کد در محیط‌های برنامه‌نویسی
  • تولید خودکار تست نرم‌افزار
  • دیباگ و بازسازی کد موجود

۵. مدل‌های بنیادی چندوجهی (Multimodal Foundation Models)

این مدل‌ها می‌توانند با ترکیبی از ورودی‌های مختلف کار کنند: متن، تصویر، صدا، و حتی ویدیو.
نمونه‌ها:

  • Gemini (گوگل)
  • GPT-4o (OpenAI)
  • Kosmos، Flamingo (متا)

کاربردها:

  • پاسخ‌گویی به پرسش درباره عکس‌ها
  • ترکیب متن با تصویر یا صوت در تولید محتوای رسانه‌ای
  • تشخیص اشیاء در ویدیو به‌همراه توضیح متنی
  • راه‌اندازی دستیارهای چندوجهی

بخش چهارم: مزایا و توانمندی‌های منحصربه‌فرد مدل‌های بنیادی

در این قسمت به دلایلی می‌پردازم که چرا مدل‌های بنیادی به این اندازه مورد توجه هستند:

۱. کاربردپذیری وسیع: با یک مدل واحد می‌توان چندین وظیفه متفاوت را انجام داد. مثلاً GPT-4 هم می‌تواند متنی را خلاصه کند، هم برنامه بنویسد، هم به پرسش پاسخ دهد.

۲. صرفه‌جویی در منابع: به‌جای آموزش ده‌ها مدل مختلف برای هر کار، تنها کافی است یک مدل بنیادی داشته باشید و آن را با تنظیم جزئی برای نیاز خاص خود تطبیق دهید.

۳. یادگیری عمیق و انتزاعی: این مدل‌ها می‌توانند مفاهیم انتزاعی و پیچیده را درک کنند، نه فقط الگوهای سطحی. مثلاً می‌توانند لطیفه را تشخیص دهند یا لحن طنز را از جدی تمایز دهند.

۴. تعامل انسان‌گونه: مدل‌های بنیادی زبانی، به‌ویژه در قالب چت‌بات، می‌توانند تجربه‌ای شبیه گفت‌وگو با انسان ایجاد کنند.

۵. خلاقیت و تولید محتوا: مدل‌های مولد (Generative) مانند DALL·E، GPT، و MusicGen می‌توانند متن، تصویر، صدا و موسیقی خلق کنند؛ چیزی که در گذشته از مدل‌های کلاسیک انتظار نمی‌رفت.

بخش پنجم: چالش‌ها، خطرات و نگرانی‌ها درباره مدل‌های بنیادی

۱. تورش (Bias) و تبعیض الگوریتمی

مدل‌های بنیادی، به‌ویژه مدل‌های زبانی، بر اساس داده‌های گسترده‌ای از اینترنت آموزش می‌بینند. این داده‌ها حاوی انواع تورش‌ها هستند؛ از جنسیت‌زدگی و نژادپرستی گرفته تا تعصبات سیاسی، فرهنگی و زبانی. بنابراین مدل نیز ناخواسته این تورش‌ها را بازتولید می‌کند.

مثال‌ها:

  • جنسیت‌دادن به شغل‌ها: «پرستار = زن، مهندس = مرد»
  • تولید متن‌های تبعیض‌آمیز درباره اقلیت‌ها
  • عدم شناخت کافی نسبت به زبان‌ها یا فرهنگ‌های غیرغالب

۲. تولید اطلاعات نادرست و گمراه‌کننده

مدل‌های مولد زبانی ممکن است اطلاعاتی تولید کنند که به ظاهر درست به نظر می‌رسد، اما در واقع غلط یا ساختگی است. این پدیده به اصطلاح «hallucination» شناخته می‌شود.

خطرات:

  • ارائه توصیه‌های اشتباه پزشکی یا حقوقی
  • فریب کاربران با داده‌های جعلی
  • استفاده در کمپین‌های دروغ‌پراکنی

۳. سوءاستفاده‌های امنیتی و سیاسی

مدل‌های بنیادی می‌توانند در حوزه‌هایی مانند امنیت سایبری، نشر اکاذیب، جعل هویت و جعل رسانه‌ای (deepfake) مورد سوءاستفاده قرار گیرند.

موارد نگران‌کننده:

  • ساخت ویدیو یا صوت جعلی از سیاستمداران
  • طراحی حملات فیشینگ با متن‌های طبیعی و متقاعدکننده
  • استفاده در پروپاگاندا یا اختلال در انتخابات

۴. عدم شفافیت (Opacity)

مدل‌های بنیادی معمولاً میلیاردها پارامتر دارند و همانند یک «جعبه سیاه» عمل می‌کنند. مشخص نیست دقیقاً چرا یک خروجی خاص تولید شده یا چه منطقی پشت یک تصمیم قرار دارد. این مسئله در کاربردهای حیاتی مثل پزشکی یا حقوقی بسیار خطرناک است.

۵. مصرف منابع و آسیب زیست‌محیطی

مدل‌های بنیادی برای آموزش به مقادیر هنگفتی از برق و سخت‌افزار نیاز دارند. تخمین‌ها نشان می‌دهند که آموزش برخی مدل‌ها (مثلاً GPT-3) می‌تواند منجر به انتشار صدها تن CO₂ شود.

۶. انباشت قدرت در دست شرکت‌های محدود

اکثر مدل‌های بنیادی قدرتمند توسط تعداد اندکی از شرکت‌های بزرگ مانند OpenAI، گوگل، آمازون، متا و Anthropic کنترل می‌شوند. این تمرکز قدرت می‌تواند به شکل‌گیری انحصار، نابرابری و عدم شفافیت منجر شود.

۷. ابهام در حقوق مالکیت معنوی

مدل‌های بنیادی با داده‌هایی آموزش می‌بینند که ممکن است شامل آثار دارای حق‌نشر باشند (کتاب‌ها، کدها، تصاویر، موسیقی و…). آیا استفاده از این داده‌ها مجاز است؟ آیا خروجی مدل، مالکیت فکری دارد؟ این‌ها پرسش‌هایی باز هستند که هنوز قوانین شفافی درباره‌شان وجود ندارد.

بخش ششم: مقایسه مدل‌های بنیادی مطرح

در این بخش، نگاهی مقایسه‌ای به چند مدل بنیادی شناخته‌شده می‌اندازیم:

نام مدلسازندهحوزه تمرکزویژگی خاصوضعیت دسترسی
GPT-4OpenAIزبان، چندوجهیدرک و تولید پیشرفته متنعمومی (پرداختی)
Geminiگوگلچندوجهیادغام متن، تصویر، صوتعمومی
ClaudeAnthropicزبانتمرکز بر امنیت و مهار اخلاقیعمومی
MistralMistral AIزبانمتن‌باز و سبک‌وزنآزاد
LLaMA 3متا (Meta)زبانمناسب برای پژوهشگرانمتن‌باز
DALL·E 3OpenAIتولید تصویرساخت تصویر از متنعمومی
WhisperOpenAIصوتیتشخیص گفتار چندزبانهمتن‌باز
SAMMetaتصویریبخش‌بندی اشیاءپژوهشی

بخش هفتم: آینده مدل‌های بنیادی

مدل‌های بنیادی به‌سرعت در حال پیشرفت هستند. اما آینده آن‌ها به انتخاب‌های ما وابسته است. در اینجا چند روند قابل پیش‌بینی برای سال‌های آینده را مرور می‌کنم:

۱. مدل‌های چندوجهی قدرتمندتر: مدل‌هایی که هم‌زمان می‌توانند تصویر را ببینند، صدا را بشنوند و با زبان انسانی تعامل کنند، به‌زودی به بخشی از ابزارهای روزمره ما تبدیل می‌شوند.

۲. مشارکت بیشتر اپن سورس: پروژه‌هایی مانند Mistral و LLaMA به توسعه‌دهندگان و پژوهشگران این امکان را می‌دهند که مدل‌های بنیادی را بدون وابستگی به غول‌های فناوری بسازند یا بازطراحی کنند.

۳. قانون‌گذاری و چارچوب‌های اخلاقی: نهادهای بین‌المللی در حال تدوین «قوانین جهانی برای مدل‌های بنیادی» هستند تا مخاطرات آن‌ها را کنترل و مزایای آن را قابل بهره‌برداری کنند.

۴. تخصصی‌سازی مدل‌های بنیادی: مدل‌های عمومی، جای خود را به مدل‌های خاص‌منظوره می‌دهند: مثلاً مدل بنیادی برای حوزه پزشکی، مدل بنیادی برای زبان فارسی، مدل برای طراحی صنعتی، و…

۵. تمرکز بر کارایی و سبکی: مدل‌های آینده نه‌تنها قدرتمند، بلکه بهینه و کم‌مصرف خواهند بود تا قابل‌استفاده در گوشی‌های همراه یا حتی دستگاه‌های آفلاین باشند.

بخش هشتم: توصیه‌هایی برای مخاطبان کنجکاو

اگر شما از آن دسته افرادی هستید که می‌خواهند درک بهتری از مدل‌های بنیادی و مسیر آینده هوش مصنوعی داشته باشند، این چند مسیر را به شما پیشنهاد می‌کنم:

۱. آشنایی با مفاهیم پایه‌ای یادگیری ماشین و یادگیری عمیق: با خواندن منابع ساده مثل دوره‌های مقدماتی یا مقالات ویکی‌پدیایی، می‌توانید با مفاهیمی مثل «شبکه عصبی»، «یادگیری نظارت‌نشده» یا «فاین‌تیونینگ» آشنا شوید.

۲. دنبال کردن پروژه‌های اپن‌سورس: پروژه‌هایی مانند Mistral، LLaMA، Falcon، DINO، Whisper و سایر مدل‌های متن‌باز به شما اجازه می‌دهند از نزدیک ببینید که این مدل‌ها چگونه کار می‌کنند، و حتی نسخه‌ی ساده‌تری از آن‌ها را روی رایانه خودتان اجرا کنید.

۳. استفاده آگاهانه و نقادانه از ابزارهای مبتنی بر مدل‌های بنیادی: وقتی از ابزارهایی مثل ChatGPT یا Midjourney استفاده می‌کنید، سعی کنید به عملکرد، خطاها، محدودیت‌ها، و سوگیری‌های آن‌ها دقت کنید. این مشاهده‌ی انتقادی، شما را به کاربر آگاه‌تری تبدیل خواهد کرد.

۴. پیگیری روندهای جهانی تنظیم‌گری مدل‌های بنیادی: کشورها و نهادهای بین‌المللی مانند اتحادیه اروپا، یونسکو، و سازمان ملل در حال تدوین چارچوب‌هایی برای مدیریت این مدل‌ها هستند. دنبال کردن این روندها به شما درک عمیق‌تری از «آینده اخلاق در AI» می‌دهد.

بخش نهم: نگاهی به آینده

مدل‌های بنیادی آغازگر نسل جدیدی از سیستم‌های هوشمند هستند؛ سیستم‌هایی که نه فقط پاسخ می‌دهند، بلکه می‌فهمند، می‌آموزند، خلق می‌کنند، و در آینده حتی تصمیم‌ می‌گیرند. در چنین جهانی، آگاهی، سواد دیجیتال و دید انتقادی، برای هر فرد نه‌فقط یک مزیت، بلکه یک ضرورت است.

ممکن است آینده با پرسش‌های تازه‌تری همراه شود:

  • آیا می‌توانیم به مدلی که بهتر از انسان می‌نویسد، اعتماد کنیم؟
  • مرز بین خلاقیت انسانی و خلاقیت مصنوعی کجاست؟
  • اگر مدل‌های بنیادی بتوانند کد بنویسند، مقاله تولید کنند و حتی موسیقی بسازند، وظیفه‌ی ما چیست؟

این‌ها پرسش‌هایی‌اند که نسل ما باید به آن‌ها پاسخ دهد.

جمع‌بندی

در این مقاله تلاش کردم تا مدل‌های بنیادی را از پایه‌ترین مفاهیم تا پیچیده‌ترین چالش‌های آن‌ها برایتان باز کنم. اگر بخواهم همه‌ی آن‌چه گفته شد را در چند جمله خلاصه کنم، باید بگویم:

  • مدل‌های بنیادی، مدل‌های هوش مصنوعی عظیمی هستند که با آموزش روی داده‌های بسیار گسترده و متنوع، توانایی یادگیری مفاهیم انتزاعی، حل وظایف متنوع و تولید محتوا را پیدا می‌کنند.
  • این مدل‌ها به‌جای تمرکز بر یک وظیفه، می‌توانند در حوزه‌های مختلف مانند زبان، تصویر، صدا، و کد مورد استفاده قرار گیرند. به‌همین دلیل، آن‌ها به عنوان زیرساخت عمومی آینده‌ی هوش مصنوعی شناخته می‌شوند.
  • مهم‌ترین مزیت‌های آن‌ها عبارتند از: قدرت تعمیم بالا، انعطاف‌پذیری، خلاقیت، صرفه‌جویی در زمان و منابع، و قابلیت تعامل انسان‌گونه.
  • اما مهم‌ترین نگرانی‌ها نیز عبارتند از: تورش و تبعیض، تولید محتوای نادرست، آسیب‌های اجتماعی و زیست‌محیطی، خطرات امنیتی، و تمرکز قدرت در دست شرکت‌های محدود.
  • مدل‌های بنیادی امروزه قلب سیستم‌هایی مانند ChatGPT، Google Gemini، Copilot، Midjourney، Whisper، و ده‌ها ابزار دیگر هستند و در مسیر تبدیل‌شدن به زیرساخت اصلی جهان دیجیتال آینده حرکت می‌کنند.

امیدوارم این مقاله توانسته باشد دیدی جامع، روشن و ساخت‌یافته از دنیای شگفت‌انگیز مدل‌های بنیادی در اختیار شما قرار دهد. اگر به دنبال ادامه‌ی مسیر هستید، پیشنهاد می‌کنم درک مفاهیم پایه‌ای را با یادگیری عملی ترکیب کنید و تجربه‌ی ساخت یا شخصی‌سازی یک مدل بنیادی کوچک را نیز امتحان کنید.

رضا حاتمی
رضا حاتمی نویسنده و محقق
رضا حاتمی هستم؛ علاقه‌مند و شیفتهٔ هوش مصنوعی، کسی که از مطالعه و پژوهش در این زمینه خسته نمی‌شود.
اشتراک گذاری
ثبت نظر
اپلیکیشن ویرا